اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷ - نه هر کس از محبت مایه دار است
نه هر کس از محبت مایه دار است
نه با هر کس محبت سازگار است
بروید لاله با داغ جگر تاب
دل لعل بدخشان بی شرار است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۶۸ - مرا روزی گل افسرده ئی گفت
مرا روزی گل افسرده ئی گفت
نمود ما چو پرواز شرار است
دلم بر محنت نقش آفرین سوخت
که نقش کلک او ناپایدار است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۴ - دماغم کافر زنار دار است
دماغم کافر زنار دار است
بتان را بنده و پروردگار است
دلم را بین که نالد از غم عشق
ترا با دین و آئینم چه کار است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۸۷ - چه گویم نکتهٔ زشت و نکو چیست
چه گویم نکتهٔ زشت و نکو چیست
زبان لرزد که معنی پیچدار است
برون از شاخ بینی خار و گل را
درون او نه گل پیدا نه خار است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۴۹ - مگو کار جهان نااستوار است
مگو کار جهان نااستوار است
هر آن ما ابد را پرده دار است
بگیر امروز را محکم که فردا
هنوز اندر ضمیر روزگار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۸۰ - تن مرد مسلمان پایدار است
تن مرد مسلمان پایدار است
بنای پیکر او استوار است
طبیب نکته رس دید از نگاهش
خودی اندر وجودش رعشه دار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۱۸ - سر منبر کلامش نیشدار است
سر منبر کلامش نیشدار است
که او را صد کتاب اندر کنار است
حضور تو من از خجلت نگفتم
ز خود پنهان و بر ما آشکار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۷۸ - به آن ملت اناالحق سازگار است
به آن ملت اناالحق سازگار است
که از خونش نم هر شاخسار است
نهان اندر جلال او جمالی
که او را نه سپهر آئینه دار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۳۷ - محبت از نگاهش پایدار است
محبت از نگاهش پایدار است
سلوکش عشق و مستی را عیار است
مقامش عبده‘مد ولیکن
جهان شوق را پروردگار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۸۶ - گله از سختی ایام بگذار
گله از سختی ایام بگذار
که سختی ناکشیده کم عیار است
نمی دانی کهب جویباران
اگر بر سنگ غلطد خوشگوار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۳۷ - فساد عصر حاضر شکار است
فساد عصر حاضر آشکار است
سپهر از زشتی او شرمسار است
اگر پیدا کنی ذوق نگاهی
دو صد شیطان ترا خدمتگزار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۲ - مشو نخچیر ابلیسان این عصر
مشو نخچیر ابلیسان این عصر
خسان را غمزهٔ شان سازگار است
اصیلان را همان ابلیس خوشتر
که یزدان دیده و کامل عیار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۷۳ - نهان اندر دو حرفی سر کار است
نهان اندر دو حرفی سر کار است
مقام عشق منبر نیست ، دار است
براهیمان ز نمرودان نترسند
که عود خام را آتش عیار است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۷۴ - نهان اندر دو حرفی سر کار است
نهان اندر دو حرفی سر کار است
مقام عشق منبر نیست ، دار است
براهیمان ز نمرودان نترسند
که عود خام راتش عیار است
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷۳ - افکار انجم
خنک انسان که جانش بیقرار است
سوار راهوار روزگار است
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا
شکستهدل شود گر راستکار است
درندهتر شود گر بد شعار است
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
که در دارالفنون مشغول کار است
همه روزه مرا در انتظار است
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر
شوفر دانست کار جمله زار است
خلیل الله با آذر دچار است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۸ - حکایت
بلی بهر دلی کان جای یار است
به کفشی هم تعلق ناگوار است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۹ - حکایت
بهر عضو نو عیبی آشکار است
ز دیدارت نگاه اندر فرار است