گنجور

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان

 

قدم بر جان همی باید نهادن

در این راه و دلم این دل ندارد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده

 

در افشان لاله در وی چون چراغی

ولیک از دود او بر جانش داغی

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده

 

دلی را با دلی چون بر هم افتد

همی آوازه ای در عالم افتد

خوشا وقتا که باشد آن دو دل را

ولکن این چنین دل خود کم افتد

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۹ - داستان شاهزاده با وزیر و غولان

 

همی رفتی شتابان در بیابان

همی کردی یکی منزل دو منزل

بیابانی چنان سرد و چنان صعب

کزو خارج نباشد هیچ داخل

ز بادش خون همی بفسرد در تن

[...]

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۱ - داستان بازرگان لطیف طبع

 

نیارم از تو یاد ایرا که گشته ست

مرا بر دل، فراموشی فراموش

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

جمالش بر سر خوبی کلاهست

بنامیزد نه رویست آن که ماهست

ظهیری سمرقندی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک

 

قدم بر جان همی باید نهادن

درین راه و دلم این دل ندارد

ظهیری سمرقندی
 
 
sunny dark_mode