گنجور

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

ورای مطلب هر طالب است مطلب ما

برون زمشرب هر شارب است مشرب ما

به کام دل به کسی هیچ جرعه ای نرسید

از آن شراب که پیوسته می کشد لب ما

سپهر کوکب ماست از سپهر ها برون

[...]

شمس مغربی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱ - خواجه عماد فقیه فرماید

 

مگر فرشته رحمت درآمد از درما

که شد بهشت برین کلبه محقر ما

رسد بر اطلس زمرتبت سرما

گهی که شاهد والا در آید از درما

جهان که شست بصابون مهر جامه چرخ

[...]

نظام قاری
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۶

 

ز عندلیب چه پرسی نشان خانه ما

که پی نبرد صبا هم به آشیانه ما

بهار رفت (و) نچیدیم جز گل حسرت

ز آب گریه مگر سبز گشت حاصل ما

اسیر شهرستانی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

گرفته نور ز داغ جگر نظاره ما

که آفتاب برد حسرت ستاره ما

درستکاری ما را همین طریق بس است

که هیچ آنیکه نشکست سنگ خاره ما

کسی ز صحبت ما دو رشد که نا اهلست

[...]

صامت بروجردی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

ز من شنو که چه سان سخت شد به من دنیا

زنم ز گُرسَنِگی داد عمرِ خود به شما

نبود هیچ به جز خاک، فرشِ خانهٔ ما

به جز گرسنگی و حسرت و غم و سرما

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode