گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۲

 

کجاست عشق که آتش فروز آه شود

مرا به چشمه ی تحقیق، خضر راه شود

هلاک مشرب آنم که پاره ی نمدی

اگر ز خرقه زیاد آیدش، کلاه شود

دهد به خلوت دل وعده ی وصال مرا

[...]

سلیم تهرانی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود

که صد حیات خضر صرف یک نگاه شود

برد خجالت اگر مدعی بود یوسف

برای دعوی حسنت چو خط گواه شود

دلم برای تو خون و به غیرتم که مباد

[...]

قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴۶

 

کجاست سایه که هستیش دستگاه شود

حساب ما چقدر بر نفس‌ کلاه شود

مگر عدم برد از سایه تیرگی ورنه

چه ممکن است‌ که بیگاه ما پگاه شود

شکست دل نشود بی‌گداز عشق درست

[...]

بیدل دهلوی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

نگاه بر رخ خوبان اگر گناه شود

مرا بهل که به رویت همی نگاه شود

اگر که پر هما نیست زلف تو از چیست

به فرق هر که زندسایه پادشاه شود

تو را چو طره سیاه است وچشم ومژه سیاه

[...]

بلند اقبال
 
 
sunny dark_mode