کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷
صبا ز دوست پیامی بسوی ما آورد
بهمدمان کهن دوستی به جا آورد
رسید باد مسیحا دم ای دل بیم
بر آر سرکه طبیب آمد و دوا آورد
نه من ز گرد رهش دل به باد دادم و بس
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟
تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر
که مرغ نغمهسُرا سازِ خوشنوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹ - تتبع خواجه
طریق شیوه رندی کسی بجا آورد
که روی دل سوی میخانه فنا آورد
نداشت نور صفا شام هجر ما آن مه
ز چهره نور رسانید و می صفا آورد
حیات بخش دلم شو چو آهویی ای عمر
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۹
دل غریب مرا بوی گل بجا آورد
کز آن بهار خبرهای آشنا آورد
به بوی پیرهن مصر بد مرساد!
که کار بسته ما را گرهگشا آورد
ز تیغ، فیض دم صبح عید می یابد
[...]
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸
مرا دلیست که جان را به سر چهها آورد
دهم بباد که پیغام آشنا آورد
هزار عقده بدل داشتم تمام گشود
که بوی زلف تو باد گره گشا آورد
چه طعنه ها که بادراک و هوش چرخ زدیم
[...]