گنجور

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰

 

بتی که او نسب از لعبتان چین دارد

به روز پاک بر از شب هزار چین دارد

شب سیاه نباشد قرین روز سفید

بس او چگونه شب و روز را قرین دارد

به زلف و جعد همه سال پرخم و شکن است

[...]

۳۳ بیت
امیر معزی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - و قال ایضاً

 

زبان و خاطر من رای افرین دارد

غلام آنم کورا خرد برین دارد

بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل

هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد

برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند

[...]

۴۱ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۵۸

 

تو خود جفا نکنی بی‌گناه بر بنده

وگر کنی سر تسلیم بر زمین دارد

به نیشی از مگس نحل برنشاید گشت

از آنکه سابقهٔ فضل انگبین دارد

۲ بیت
سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

تویی که زلف و رخت رو بکفر و دین دارد

که هر دوتا با بد رنگ آن و این دارد

کسی که نقش رخ و زلف تست در دل او

موحدیست که در سینه کفر و دین دارد

حدیث زلف تو بسیار گفتم و چکنم

[...]

۹ بیت
سیف فرغانی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸

 

دلم هوای چنان سرو نازنین دارد

که مشگ سوده بر اطراف یاسمین دارد

ز مهر زهره جبینی شدم ستاره فشان

که داغ بندگیش ماه بر جبین دارد

هزار عاقل فرزانه گشت دیوانه

[...]

۷ بیت
حسین خوارزمی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

کدام صحبت پنهان تو را چنین دارد

که رخش رفتنت از بزم ما به زین دارد

ز پند پشت کمانت که سخت کرده چنین

که پیش ما همه دم ابروی تو چنین دارد

ز اختلاط نسیمی مگر هوا زده‌ای

[...]

۱۱ بیت
محتشم کاشانی
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳۵

 

ز خود گسسته چه پروای آن و این دارد؟

به خود رسیده چه حاجت به همنشین دارد؟

ز آسیای فلک بار برده ام بیرون

مرا چگونه تواند فلک غمین دارد؟

امید هست به پروانه نجات رسد

[...]

۱۳ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۴۸

 

لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد

ز خط سبز همان زهر در نگین دارد

عجب که پشت زمین خم چو آسمان نشود

ز منتی که خرام تو بر زمین دارد

حجاب روشنی دل بود حلاوت عیش

[...]

۳ بیت
صائب