گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰ - مکاتبه با دوستان و مدح سیف الدوله محمود

 

سپاس ازو که مر او را بدو همی دانیم

وزانچه هست نگردیم و دل نگرانیم

چنانکه دانیم او را به عقل کی باشد

چنانکه باشد او را به وهم کی دانیم

چگونه انکار آریم هستی او را

[...]

مسعود سعد سلمان
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۱

 

چو قدر دلبر و آداب عشق ما دانیم

بیا که روی تو بینیم و جان برافشانیم

جمال صورت جان بر در تو تا دیدیم

در آن کمال که صورت نگاشت حیرانیم

ورای حسن ترا دلفریبی و ناز است

[...]

حسین خوارزمی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸

 

کرشمه سنج نگاه ستیزه جویانیم

سواد خوان الف قامتان مژگانیم

ز من حکایت مجنون و کوهکن بشنو

که ما فلک زدگان، طفل یک دبستانیم

ز بخت ماست که ما را زمانه نشناسد

[...]

سلیم تهرانی
 
 
sunny dark_mode