گنجور

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - در مدح کمال‌الدین ابی‌سعد مسعود بن احمدالمستوفی

 

خدای خواست که گیرد زمانه جاه و جلال

جمال داد جهان را به جود و جاه و کمال

سپهر معنی مسعود کز قران سعود

نزاد مادر گیتی چو او ستوده خصال

قضا توان و قدر قدرت و ستاره محل

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح ابوالفتح طاهربن مظفر وزیر

 

به حکم دعوی زیج و گواهی تقویم

شب چهارم ذی حجهٔ سنهٔ ثامیم

شبی که بود شب هفدهم ز ماه ایار

شبی که بود نهم شب ز تیر ماه قدیم

نماز دیگر یکشنبه بود از بهمن

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح سیداجل عمادالدین ابوالفضل طورانی

 

چو شاه زنگ برآورد لشکر از ممکن

فرو گشاد سراپرده پادشاه ختن

چو برکشید شفق دامن از بسیط هوا

شب سیاه فرو هشت خیمه را دامن

هلال عید پدید آمد از کنار فلک

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امیر عادل ضیاء الدین مودود احمد عصمی

 

نماز شام چو خورشید گنبد گردان

به کوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان

به فال نیک برون آمدیم و رای صواب

به عزم خدمت درگاه پیشوای جهان

به طالعی که ببسته است ز ابتدای وجود

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح ضیاء الدین مودود احمد عصمی بعد از حبس

 

سپاس ایزد کاندر ضمان دولت و جاه

به کام باز رسیدی به صدر مسند و گاه

چه داند آنکه ندیدست کاندرین مدت

چه نالهای حزین بود و حالهای تباه

ز فرقت تو دلی بود و صدهزاران درد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - مدح کمال‌الدین ابوالمحاسن نصر

 

کمال کل ممالک جمال حضرت شاه

ابوالمحاسن نصر آن نصیر دین اله

امیر عادل و صدر اجل مهذب دین

که فخر بالش صدرست و عز مسند و جاه

نظام داد همه کارهاء معظم من

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح صدر کمال‌الدین محمد

 

جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه

اجل مفضل کامل کمال دین اله

سزای حمد محمد که از محامد او

پیاده بودم فرزین شدم چه فرزین شاه

نظام و رونق و ترتیب داد کار مرا

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح ملک معظم فیروشاه عادل

 

زهی ز عدل تو خلق خدای آسوده

ز خسروان چون تویی در زمانه نابوده

جهان به تیغ درآورده جمله زیر نگین

پس از تکبر دامن بدو نیالوده

ز شیر بیشهٔ سلجوقیان به یک جولان

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳

 

زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی

علو قدر تو برهان آسمان دعوی

به اهتمام تو دایم عمارت عالم

ز التفات تو خارج عداوت دنیی

تویی که مفتی کلک تو در شریعت ملک

[...]

انوری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode