اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳
چه داد شکر دهم شوق آرزوی تو را
طواف اگر نکند قبله گاه کوی تو را
غبار عنبر خاکسترم سفیده صبح
طراوت شب من کرده عشق بوی تو را
اشک من پرورده گلزار سر کوی تو را
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
به حیرت آینه پرداختند روی تو را
زدند شانه ز دلهای چاک موی تو را
چه آفتی تو که از شوخیت زبان شرار
بهکام سنگ برد شکوههای خوی تو را
زخار هر مژه صد رنگ موج گل جوشد
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹
گداز سعی دلیل است جستجوی تو را
شکست آینه، آیینه است روی تو را
ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم
بهشتو دوزخ ماکردهاند خوی تو را
به هرطرف نگری، شوق،محو خودبینیست
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
نهفته ام به خموشی خیال روی تو را
مباد کز نفسم بشنوند بوی تو را
ز سنگ محتسب شهر غم مخور ساقی
سپرده ایم به پیر مغان سبوی تو را
اگر غلط نکنم حرف ما و من غلط است
[...]
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۷ - جستجو
چه خونبها به از این کشتگان کوی تو را
که بنگرند به محشر، دوباره روی تو را
تمام، گمشدگان ره توئیم و کنیم
به هر طریق که باشیم، جستجوی تو را
دم مسیح که گویند روح پرور بود
[...]