گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

گذار تا که زنم بوسه بر لب و دهنش

ز اشک چشم نهم مرهمی به زخم تنش

صامت بروجردی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

شکفته غنچۀ خندان و گویی از دهنش

چکیده خون دل بلبلی به پیرهنش

چنان ز ساغر گل بلبل چمن مست است

که بیفریب توانی کشید در رسنش

به خواب چشم تو مایل ترم که می ترسم

[...]

غبار همدانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش

پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش

بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان

که جوی خون رود از لعل لب، چو چشم منش

منش چگونه توانم که در بغل گیرم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

فدای بدرو رخ ماه و زلف پر شکنش

حلاوت لب شیرین ملاحت سخنش

سخن چو از لب لعلش برون شود گوئی

بقند و مشک و می آمیخته است در دهنش

قلم چو آهوی چین است و نامه دشت ختن

[...]

ادیب الممالک
 
 
۱
۲