×
ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷
تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است
که چهره تو گلستان و لاله زار من است
مرا ز کم شدن سبزه بس اثر نکند
چو خط سبز تو از سبزه یادگار من است
بهار و سرو و گل و سوسن ای بهار بتان
[...]
۴۹ بیت
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴
شمایل تو به هر حال در خیال من است
زهی خیال که در اهتمام من است
نماند در نظرم نقش هیچ محرابی
جز ابروی تو که پیوسته در خیال من است
تنم ضعیف و لبت قند و چشم من سائل
[...]
۶ بیت
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵
نگفتن و نشنودن زبان و گوش من است
هزار نغمه گره در لب خاموش من است
می ای که می رود امروز در گلوی دو کون
کمینه جرعه ی ته شیشه های دوش من است
به محفلی که اسیران کشند خون جگر
[...]
۵ بیت