گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - ایضاً له

 

زهی ستوده خصالی که با کفایت تو

همی نیارد تیر فلک تغفّل کرد

تویی که هرکه زخاک جناب تو بگذشت

همه حکایت دلداری و تفضّل کرد

زرنگ خامه و نظم حدیث تو هر سال

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱

 

نماز شام چنان نشئة میش گل کرد

که آفتاب ز بدمستیش تنزل کرد

نسیم زلف تو زد بر دماغ او هر گاه

صبا به عهد تو میل شمیم سنبل کرد

مگر به باغ تو بودی که امشب از بلبل

[...]

فیاض لاهیجی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

زهی رفیع جنابی که درگه عالیت

سپهر را به بسیط زمین تشکل کرد

عروسی معنی طبعم بعقد نظم نداد

که جز بزیور مدح تواش تحمل کرد

رهی بخواستن قطعه از جناب تو دوش

[...]

نشاط اصفهانی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱ - کتاب الروایات(والمصائب)

 

چو در پیاده‌شدن اندکی تغافل کرد

عتاب حق پی تادیب حضرتش گل کرد

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode