گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

گذشت سوی حجاز آفتاب کینه او

از آن همیشه بود تافته زمین حجاز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

به خواب دیدست اهواز تیغ او زان رو

ز تب تهی نبود هیچ بقعه اهواز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

ندید یارد دشمن سپاه او را روی

از آنکه بر وی کوته شود بقای دراز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

کجا تواند دیدن گوزن طلعت شیر

چگونه یارد دیدن کوزن چهره باز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

خدایگانا شادی فزای و رامش کن

نبید بستان از دست دلبران طراز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

مباد زین ده خالی خجسته مجلس تو

همیشه تا به جهان در حقیقتست و مجاز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

ز نزهت و طرب و عز و شادکامی و لهو

ز چنگ و بربط و نای و کمانچه و بگماز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

به شاد کامی در عز بیکرانه بزی

به کامرانی در ملک جاودانه بتاز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

ز دور چرخ فرو ایستاده چنبر چرخ

شبم چو چنبر بسته در آخرش آغاز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم

چو روز در دل گیتی فرو شده آواز

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - ستایش سیف الدوله محمود

 

من و جهان متحیر ز یکدگر هر دو

پدید و پنهان گشته مرا و او را راز

مسعود سعد سلمان
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در هجاء خمخانه

 

سنای مکی یا آلوی بخارائی

چو سوزنی بخود بر جغد قلاقلوز

سوزنی سمرقندی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - فی مدح السلطان ابواسحق اناراللّه برهانه

 

زمانه فایض درد است و ناشر اندوه

سپهر معطی رنج است و مولع آز

جلال عضد
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲

 

ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغز

به رغم واعظ پرگوی نکته ای موجز

چه نقطه است که از کثرت شئون پر ساخت

همه دوایر کون از محیط تا مرکز

طریق عام بود پختن خیال دویی

[...]

جامی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

طریق عشق به ناموس می رود شاهی

پیاله ای دو سه دیگر که عاقل است هنوز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم

 

به گریه گفتمش از حال من مشو غافل

به خنده گفت که بیچاره غافل است هنوز

شیخ بهایی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حسن تعبیر

 

خدایگانا ! دی بی تو در وثاق امید

نشسته بودم و در بر زمانه کرده فراز

عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حسن تعبیر

 

که محرمی زدرم ناگهان درآمد و گفت

که ای ضمیر تواسرار غیب را غماز

عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حسن تعبیر

 

بگویمت خبری کز نهایت ندرت

نتیجه های خیال ترا بود انباز

عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - حسن تعبیر

 

همای اوج سعادت فلان که عزت او

بنزد شه بود از عز همگنان ممتاز

عرفی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode