گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - خدایگان شریعت

 

خدایگان شریعت علاء دین رسول

رسول عزم تو از باد تیز تر گذرد

سپهر پیر باین نیلگون قبا که بود

بدرگه تو رهی وار با کمر گذرد

اگر همای جلال تو بال بگشاید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

اگر به دل نخلد هر چه از نظر گذرد

زهی روانی عمری که در سفر گذرد

به وصل لطف به اندازه ای تحمل کن

که مرگ تشنه بود آب چون ز سر گذرد

هلاک ناله خویشم که در دل شبها

[...]

غالب دهلوی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶

 

مرا ز دست تو دانی،‌ چها بسر گذرد

چها به من، ز تو ای شوخ سیمبر گذرد

گذشت روز وصال تو و همی شادم

که شام هجر تواش، نیز بر اثر گذرد

بجز دو سنبل مشکین فراز نخل قدت

[...]

افسر کرمانی
 
 
sunny dark_mode