گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

که چشم خویش بپوشید ابیض واسود

که می‌رسد به صف حشر دختر احمد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

نمود همره اصحاب سیدالشهداء

بدین طریق جمایعت نماز ظهر نهاد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

پس از سلام و درود و تحیت بی‌حد

نمود عرض به نزد رسول فرد صمد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)

 

رسید وقت که قلب زمانه بگذارد

از این سراچه اندوه و غم برون تازد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - در بیان روایت ام حبیبه

 

خموش (صامت) ازین ماجرا که جا نسوزد

جهان تمام از این شرح جانگزا سود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام

 

برای رفتن شام و وداع شاه شهیدان

ز جمله اسرا نوبت سکینه رسید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۶

 

تو در بدن عموی خود چون جانی

از جان به جهان کجا توان دست کشید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۷

 

آدم که به غم دچار شد دانستم

میراث پدر نصیب فرزند شود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۸

 

هر روز به مردمان اجل کرده کمین

پیمانه هر که پر شود می‌ریزد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۹

 

منصور صفت هر که زبانش سست است

در مذهب ما سزای او دارا بود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۰

 

او در پی ناکامی و ما طالب کام

سودای دو کج حساب با هم نشود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۱

 

چون وعده او بسر رسید از عالم

رفت و سر خود به نیمه خشتی بنهاد

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۲

 

حج اکبر طلبی رو غم درویشان خور

کعبه را سنگ نشانست که ره گم نشود

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴

 

پرنس ارفع دولت جهان هوش و خرد

که تابد از رخ زیبایش فره ایزد

ستم گریخت ز دادش چنانچه می بگریخت

ز نام یزدان پتیاره و هریمن و دد

چنانکه کلک و زبانش ز هر بدی دور است

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۰

 

طراز خاتم شاهنشهی به لوح ابد

شد است یاتی من بعدی اسمه احمد

ادیب الممالک
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

ازین سوال من آن پیرزن به حرف آمد

که من ز مردم تهران ندیده‌ام جز بد

ز فرط خشم همی زد به روی خاک لگد

گهی پیاپی سیلی به روی خود می‌زد

میرزاده عشقی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
sunny dark_mode