امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
کدام عشوه که در چشم پر خمار تو نیست
کدام فتنه که در زلف تابدار تو نیست
درون سینه ز داغ کهن نشان جستم
بهیچ گوشه ندیدم که یادگار تو نیست
بعشوه مرغ چمن را فریب ده ای گل
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
کدام سینه که مجروح و دل فگار تو نیست
کدام دل که به هر گوشه بی قرار تو نیست
بیادگار تو در دل خدنگ هاست مرا
کشم ز سینه خدنگی که یادگار تو نیست
زدیده سیل دمادم به رخ فشانم از آن
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹
رقیب بهر چه پیدا به رهگذار نیست
به وعدهگاه وفا گر در انتظار تو نیست
زبس که از نظرم بیحجاب میگذری
گمان برم که جدایی به اختیار تو نیست
دل از فریب تو گردید آن چنان نومید
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۵
تو نخل حسنی و جز ناز و فتنه بار تو نیست
کدام فتنه که در چشم پرخمار تو نیست
گرم به تیغ جفا میکشی نمی رنجم
تو مست حسنی و اینها به اختیار تو نیست
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷
خزان شدی دیگر امید از بهار تو نیست
می نشاط به اندازه خمار تو نیست
کنون شکایت اهل جهان شعار تو نیست
تمیز نیک و بد روزگار کار تو نیست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۷
جهان قلمرو توفان اعتبار تو نیست
ز هرچه رنگ توان یافتن بهار تو نیست
کمند همت وحشت سوار عشق رساست
هوس اگرهمه عنقا شود شکارتونیست
زلافترک میفکنخلل بههمت فقر
[...]