گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۵

 

به جرم این که کله کج نهاده است شکوفه

به روی خاک مذلت فتاده است شکوفه

گره ز کیسه پر زر گشاده است شکوفه

صلای جود به آفاق داده است شکوفه

غنیمت است بگیر از چمن برات نشاطی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴۶

 

مباش از سخن سخت در شکست پیاله

که بهتر از ید بیضاست پشت دست پیاله

هزار شیشه تقوی خورد به سنگ ملامت

چو گرم عشوه شود چشم نیم مست پیاله

چرا تراود ازو صد هزار سجده رنگین؟

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۷

 

(شکست حال پریشان ما چه فایده دارد؟

خرابی دل ویران ما چه فایده دارد؟)

(بگیر دامنش ای اشک (و) چاره سازی (ما) کن

همین گرفتن دامان ما چه فایده دارد؟)

(کسی که تخم محبت به دل نکشته چه داند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۸

 

کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد؟

کدام گوشه که چشمم گلی در آب ندارد؟

مرا که تشنه آن لعلم از عتاب چه پروا؟

که می پرست غم از تلخی شراب ندارد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴۹

 

عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد

که تیر راست رو از صحبت کمان بگریزد

گل حمایت (و) مظلوم پروری است شجاعت

وگرنه گرگ چرا از سگ شبان بگریزد؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۵۰

 

خراب شو که به ملک خراب باج نباشد

برهنه شو که به عریان تنان خراج نباشد

چنان بزی که چو فرمان کردگار درآید

ترا به حال دگر نقل احتیاج نباشد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۴

 

نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی

نشد که گوشه کاری به آفتاب نمایی

هوا چو ابر شود شیشه را به جلوه درآور

مباد دختر رز را به آفتاب نمایی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۵

 

نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی

نشد که گوشه کاری به آفتاب نمایی

هوا چو ابر شود شیشه را به جلوه درآور

مباد دختر رز را به آفتاب نمایی

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۱

 

کلید فتح بود از دل شکسته گدا را

در گشاده روزی است چشم بسته گدا را

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۲

 

قرار نیست دمی چون شرار، خرده جان را

چه حاجت است به طبل رحیل ریگ روان را؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۳

 

زهی ز روزن داغ تو روشنایی دل‌ها

شکست طرف کلاه تو مومیایی دل‌ها

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۹

 

خموش هر که شد از قیل و قال وارسته است

نمی زنند دری را که از برون بسته است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۸

 

کجاست مشت زری تا چو گل به باد دهیم

گهر کجاست که ریزش به ابر یاد دهیم

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۸۹

 

به هیچ جا نرسد زهد خشک صومعه داران

که پای آبله دارست دست سبحه شماران

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

به عجز پای منه، عرض مرد می رود اینجا

پی تو سایه به قصد نبرد می رود اینجا

یکی ست در دل آزادگان صفا و کدورت

جلای آینه، همراه گرد می رود اینجا

به بندر غم او، اشک سرخ نیست معطل

[...]

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

فتاد بقعه تقوی، شرابخانه سلامت

شکست توبه، سر باده مغانه سلامت

ز سنگ حادثه کزوی هزار ساز شکسته

اگر به چنگ زیانی رسد، چغانه سلامت

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

سیاره طالع اسیران

همرقص کبوتران چاهی ست

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۳۱

 

کسی که چیده به بیداری از رخت گل حیرت

به رنگ آینه تا حشر میل خواب ندارد

چو شیشه گر، به کفم گر ز کارخانه قسمت

هزار شیشه درآید، یکی شراب ندارد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۷۸

 

لبت چگونه دلم را به وعده شاد ندارد

که قفل غنچه کلیدی به غیر باد ندارد

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۲۷

 

به نام پای تو هر گام خفته صد گل زخم

عبث نگشته سر خار این بیابان تیز

طغرای مشهدی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۳۹
sunny dark_mode