گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - مدح فخرالدین زکریا

 

زهی جناب تو والا مکان نعمت والا

ز روی همت عالی فلک نشیب و تو بالا

ملوک را همه روزه بدرگه تو تنزه

فتوح را همه ساله به حضرت تو توّلا

بگوش کوس، غریو بیان فتح شنوده

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح خواجه امام صفی الدین اصفهانی

 

زهی تو روح به خوبی و دیگران همه قالب

بساط حسن تو بوسد چو بر گشاد بقا، لب

ردای نور سیه کرد ماه سبز عمامه

چو پیش عارض خورشید درکشی تتق شب

هزار دیده به ره بر نهاده‌اند به مجمر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - مدح بهاءالدین

 

رمیده جان سعادت رجوع یافت بقالب

بدست بوس قدومش گشاده گرد بقا. لب

نهاده گوهر اجرام چرخ در دهن مه

ز بهر مژده چو بر زد سراز پس تتقق شب

بداد خازن هامون همه ذخایر معدن

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
sunny dark_mode