×
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰
برای داغ تو بر دل توان و تاب نوشتند
دگر خراج برین منزل خراب نوشتند
به پیش هر الف زخم، صفر داغ نهادند
ستمکشان چو جفای ترا حساب نوشتند
همیشه دجله و جیحون چو دوستان قدیمی
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴
علاقه ام ز تو نگسسته وز حیات بریده
تو پا مکش ز سرم گر طبیب دست کشیده
لبت بروی کسی وا نمی شود به تبسم
نمک فروش باین نخوت و غرور که دیده
چنانکه سایه ز پرواز مرغ می رود از جا
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹
رواج جهل مرکب رسیده است بجائی
که کرده هر مگسی خویشرا خیال همائی
ز طور مرتبه موسوی فرود نیاید
بدست کور گر افتد درین زمانه عصائی
ز رغم مائده عیسوی بخویش ببالد
[...]