گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح امیر ابوالفرج

 

غزالی شدم من ز عشق غزالی

ز بس ناله گشتم بکردار نالی

هوائی کشیدم بطمع هوائی

فراقی کشیدم بطمع وصالی

مرا هست زین درد روزی چو ماهی

[...]

قطران تبریزی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - در مدح ابونصر پارسی

 

از آن پس که بود اخترم درو بالی

سعادت بدو داد پری و بالی

همه لون و حالم نه این بود و گشتم

ز لونی بلونی ز حال بحالی

از این گونه گشت ست پرگار گردون

[...]

ابوالفرج رونی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۷

 

زهی نوک کلک تو بحر معانی

زهی لفظ عذب تو عقد لالی

ز عفد لآلیت جان را مفرح

ز بحر معانیت دین را معالی

سپهر جلال تو ز اندیشه بر تر

[...]

امامی هروی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۵۳

 

به فصل دی از برفهای پیاپی

فتاده ست در خانه ام قحطسالی

نه از گوشت چندان که آید به دندان

نه از هیمه چندان که سازم خلالی

جامی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

 

نمی‌گشتم ار بنده زین نکته غالی

خدایش همی خواندم از بی مثالی

زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی

چو حیدر مقیم مقامی است عالی

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode