×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵
بتا پای این ره نداری چه پویی
دلا جان آن بت ندانی چه گویی
ازین رهروان مخالف چه چاره
که بر لافگاه سر چار سویی
اگر عاشقی کفر و ایمان یکی دان
[...]
شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۵
ز گلزار معنی، نه رنگی، نه بویی
در این کهنه گنبد، نه هایی، نه هویی
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴
درین بوستانم نه هایی نه هویی
درین گلستانم نه رنگی نه بویی
چه کردم چه گفتم چه دیدی که هرگز
نیایی نپرسی نخواهی نجویی
خمارم کجا بشکند جام و باده
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴
همان به بد و نیک مردم نگویی
که بد را بدی بس نکو را نکویی
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - پیام گل
به آب روان گفت گل کز تو خواهم
که رازی که گویم به بلبل بگوئی
پیام ار فرستد، پیامش بیاری
بخاک ار درافتد، غبارش بشوئی
بگوئی که ما را بود دیده بر ره
[...]