گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴

 

نقابی بر افکن ز پی امتحان را

که تا بینی از جان لبالب جهان را

چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی

برقص اندر آری زمین و زمان را

بروی زمین مهروار ار بخندی

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶

 

مگر شور عشقت ز طغیان نشیند

که بحر سر شکم ز طوفان نشیند

مگر بر کنار است زان روی زلفش

که پیوسته چون من پریشان نشیند

عجب بادهٔ خوشگواریست عشقت

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹

 

چه خواهی ز دفتر تو ای خاک بر سر

چو خشت است بالین و خاکست بر سر

کجا رفت تاج و نگین سلیمان

کجا رفت باد و بروت سکندر

شد افسار سرگشتگی تا قیامت

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴

 

درین بوستانم نه هایی نه هویی

درین گلستانم نه رنگی نه بویی

چه کردم چه گفتم چه دیدی که هرگز

نیایی نپرسی نخواهی نجویی

خمارم کجا بشکند جام و باده

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 
 
sunny dark_mode