گنجور

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۱۹

 

نه در دیده نور و نه در دل حضور

بود پیر افتاده را خانه گور

به پیری مدار از جوانی امید

نگردد سیه باز، موی سفید

ز رنگ طبیعی مکن اجتناب

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۰

 

ز بد توبه امروز باشد صواب

وگرنه چه سود از پل آن سوی آب

به زشتی کشی عالمی را به پیش

ندانسته‌ای قبح کردار خویش

چنان کن که چون پرده افتد ز کار

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۱

 

سزد گر به مهرش کند دل هوس

به ماهی که رویش تو دیدیّ و بس

به صد دل توان ناز چشمی خرید

که تا چشم بگشاد، روی تو دید

برو فرش کن چون صدف، خانه‌ای

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۲

 

اگر چشم چشم است، نمناک به

وگر نم ندارد، پر از خاک به

... به گوش تو خواهد رسید

که چشمت ز خشکی چه خواهد کشید

گر از گریه عزت ندارد سحاب

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۳

 

چو خواهی تماشا کنی اصل و فرع

بود عینک دوربین عین شرع

چو شو ذوق خودآگاهی‌ات زین سخن

برو دست در دامن شرع زن

مکن گوش بر گفته بوالفضول

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۴

 

به مغرب ازان مهر شد زردچهر

که از خاک مشرق زمین زاد مهر

ز دریا چو شد قطره‌ای بی‌نصیب

نپاید بسی، بس که باشد غریب

ازان شمع افراخت بالای خود

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » ساقی‌نامه » بخش ۲۵

 

تو را آنچه می‌بایدت داده‌اند

به رویت در رزق بگشاده‌اند

تو خواهی بری عالمی را فرو

به اندازه لقمه‌ات کو گلو؟

به رزق مقدّر توان برفزود

[...]

قدسی مشهدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode