اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام
همیدونش بر ساق عرشست نام
نُبی معجز او را ز ایزد پیام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید
ازین چار ارکان که داری بنام
ببین کاین هنرها جز او را کدام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید
به صد لشکر اندر گه رزم و نام
نپرسید باید ز کس کاو کدام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید
فرستست خشتش به گاه پیام
نبردش نویدست و کشتن خرام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید
دبیر وی آورد زی من پیام
گزین دهخدا لولوی نیکنام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان
ندانم چه دارد می لعل کام
که نز خوردنی برد و نز میوه نام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان
سخن همچو مر غیست کش دام کام
نشیند به هر جا چو بجهد ز دام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان
مرو ، با من ایدر بزی شادکام
نباید که جایی بمانی به دام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۵ - در مولود پسر جمشید گوید
دل و جان جم گشت ازو شادکام
نهاد آن دلفروز را تور نام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۷ - در مولود پهلوان گرشاسب گوید
بدان پورش آرام بفزود و کام
گرانمایه را کرد گرشساب نام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را
به تلّ بود زرّ ریخته زیر گام
به خرمن برافروخته عودِ خام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۲ - خبر فرستادن کرشاسب پیش پدر
بفرمود کامروز دل شادکام
همه یاد گرشاسب گیرید جام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۳ - حدیث بهو که با مهراج عاصی شد و خبر یافتن ضحاک
شهی بود در هند مهراج نام
بزرگی به هرجای گسترده کام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
به دژ هوخت گنگ آمد از راه شام
که خوانیش بیتالمقدس به نام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
نمودند مهر و فزودند کام
گزیدند باد و گرفتند جام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
درین بیشه بیش مگذار گام
که ببر بیان دارد آنجا کنام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
همان گرد گردنکش اجرا به نام
که از شیر جستی به شمشیر کام
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
جوان هم سبکسر بود خویش کام
سبکسر سبکتر درافتد به دام