اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۰ - آگه شدن فغفور از کشتن پسر
چو مهتر به هم رایشان دید راست
سزای نریمان بسی هدیه خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد
چو شاه کجا آگهی یافت راست
فرستاد کس وز نریمان بخواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر
مه ده منم و این ده ایدر مراست
از ایران پدر مادرم از کجاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر
ره بت پرستی هم از شیث خواست
که از مرگ چون گشت با خاک راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۶ - داستان دهقان توانگر
گوا کرد بر بنده گوینده راست
دو گیتی براو مر یکی بی گواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
فرستادشان بر چپ و دست راست
کمین کرد خود هم بدان سو که خاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۷ - آمدن فغفور به جنگ نریمان
ز بس نعره هر کوه نیمی بکاست
به هرکشور از خون دو صد چشمه خاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۳ - زادن سام نریمان
به دیدار گفتی پدر بود راست
برین برگوا کس نبایست خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
پدرم از جهان جز مر او را نخواست
به شمشیر گیتی ازو گشت راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
سزا پادشاهی مر آنرا سزاست
که او بر هوای دلش پادشاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
نوندی سر سال نو کرد راست
خراج خداوند کابل بخواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
بر این کار پوینده ای کرد راست
ز شاه کیان هم بدین نامه خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
برادرم زندست و با من گواست
در آن نامه هم نام و هم خط ماست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
یکی خواسته کان جهان را بهاست
چو من گردی آورده از چپ و راست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
بگفت این و با لشکر از چپ و راست
به جنگ آمد و گرد کوشش بخاست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۶ - رزم دیگر گرشاسب با شاه طنجه
بیفکند چندان سر از چپ و راست
چو گرشاسب را دید بگریخت خواست
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
بدانسان زدندش همی چپ و راست
که در کوه و دریا چکاچاک خاست