×
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰
هرگز از دل خبر نداشتهای
بر دلم رنج از آن گماشتهای
سپر افکنده آسمان تا تو
رایت جور برافراشتهای
که خورد بر ز تو که تو هرگز
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۴۹ - در تحریص بر کم راندن شهوت و احتیاط در توالد و تناسل
آنکه او را تو زشت کاشتهای
خوبی از وی چه چشم داشتهای؟
اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۵ - درصفت بهشت و مراتب آن
تو ببین نیک تا چه کاشتهای؟
چه به روز پسین گذاشتهای؟
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۸ - حکایت آن پادشاه صاحب شکوه که با سپاه انبوه به پای دیوار بستانی که شاهد نار پستان درخت انار سر از دیوار برکرده بود گذشت نه هیچ کس به وی چشم خیانت باز کرد و نه دست تصرف دراز
تخم عدلم به دل تو کاشته ای
سپهم را بر آن تو داشته ای
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۳ - حکایت پیر زالی که راه بر سنجر گرفت و از بیراهی یک دو ظالم دادخواهی کرد و ظلم ایشان را از راه برداشت
دست از عدل و داد داشته ای
ظالمان بر جهان گماشته ای