خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱ - استقبال از بساطی سمرقندی
میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد
مردمی باشد اگر دارد و از من دارد
غمزه ات از پی دل چند کنم چشم سیاه
اینک اینک دل من گر سر بردن دارد
گِرد لب طوطیِ خطّ تو چه شیرین مرغی ست
[...]
هلالی جغتایی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴
چیست آن خسرو سیمینبدن زرینتاج؟
که به شب خانهٔ فولاد نشیمن دارد
چو ستونست ولی از مدد خیمه بپاست
سیمگونست ولی جامه ز آهن دارد
بته پیرهن آل عجب شاخ گلیست!
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱۷
باز گلزار صفای رخ جانان دارد
هر طرف زینتی از سنبل و ریحان دارد
دارد آن لطف کنون باغ که از دیدن آن
این که دل را نرسد ذوق چه امکان دارد
بشنو زمزمه مرغ خوش الحان و مگو
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱۳
سالک امید نجات از دل روشن دارد
مرغ زیرک نظر از خانه به روزن دارد
هرکه با صدق عزیمت سفری گردیده است
خطر از راهنما بیش ز رهزن دارد
می برد راه به سررشته مقصود کسی
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۲۵
اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد
دانه سوختگان برق به خرمن دارد
با کلاه نمد خویش بسازید که شمع
تاج بر طرف سر و اشک به دامن دارد
آن به سرچشمه مقصود تواند ره برد
[...]