گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

بر من از خوی تو هر چند که بی داد رود

چون رخ خوب تو بینم همه از یاد رود

گره طره مشکین مگشا پیش صبا

عمر صد دل شده مپسند که بر باد رود

تا به کی عاشق دلخسته به امید وصال

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۳۲

 

هر که بینی که پس از پرورش فقر او را

در صف زنده دلان نام به ارشاد رود

باد دعوی به سر او مبر ای خواجه مباد

که از این بی ادبی دین تو بر باد رود

جامی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶

 

کی تمنای تو از خاطر ناشاد رود

داغ عشق تو گلی نیست که بر باد رود

نرود حسرت آن چاه زنخدان از دل

تشنه راآب محالستکه از یاد رود

گر بشستن برود نقش الف از شانه

[...]

کلیم
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲

 

خلق را قصهٔ حسن پری از یاد رود

هرکجا ذکری از آن شوخ پریزاد رود

هر شکایت که مرا از تو بود در دل تنگ

چون کنم یاد وصالت همه از یاد رود

هرکجا کز رخ و بالای تو گویند سخن

[...]

قاآنی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » چند مرثیهٔ دیگر » بند دوازدهم

 

ای شهیدی که نشاید غمت ازیاد رود

گرچه این خاک وجودم همه بر باد رود

ماجرای غمت ار بگذرد اندر آفاق

تا به افلاک همی ناله و فریاد رود

محض رفتن به جنان مایه ی شادی نبود

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode