گنجور

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

سایه ای کز قد و بالای تو بر ما افتد

به ز نوریست که از عالم بالا افتد

هر کجا دیده بر آن قامت رعنا افتد

رود از دست دل زار و همه جا افتد

هر که در کوی تو روزی بهوس پای نهاد

[...]

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸

 

گر ز رخسار تو یک لمعه بدریا افتد

آب آتش شود و شعله بصحرا افتد

بسکه از قد تو نالیم بآواز بلند

هر نفس غلغله در عالم بالا افتد

روز وصلست، هم امروز فدای تو شوم

[...]

هلالی جغتایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴۶

 

قطره بیجگری کز نظر ما افتد

شور حشری شود و در دل دریا افتد

خون فرهاد سر از خواب عدم بردارد

آتش لاله چو در دامن صحرا افتد

عذر زندانی بی جرم چه خواهد گفتن؟

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode