×
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵۳ - گوییا
ای فلان! از تو سخت می ترسم
که بسی فتنه زیر سر داری
کار تو جز لگد زدن نبود
گوییا نسبتی به خر داری
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۶۵ - حسد
عجب آید مرا ز کار کسی
که شب و روز، کار وی حسد است
از نعیم جهان در این عالم
گویی او را همین حسد، رسد است
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۶۸ - راست گویم
آدمی را در این سراچهٔ دهر
نیست چیزی زتن درستی به
مفلسی چو نهاد پا به میان
راست گویم به تندرستی ره
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۷۰ - عجب آید مرا
عیب می را، زراه بی خردی
لب نبرده به ساغران گویند
عجب آید مرا زنادانان
که چرا؟عیب شاعران گویند
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۷۹ - جنبش سیل
حال عاشق زمن چه می پرسی؟
تو که با عشق، نیستت میلی
جنبش سیل را چه می دانی؟
تو که پل بسته، بر ره سیلی
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۸۶ - مدفنم را نجف نما
بارالها! به حق شاه نجف
که بفرما ز لطف ممنونم
مدفنم را نجف نما و مکن
در سناپور هند، مدفونم
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۸۷ - روزگار غدار
ظلم و بیداد و عذر و جور و جفا
عادت روزگار غدار است
ظاهرش گوسفند قربانی ست
باطنش گرگ آدمی خوار است
پسری با پدر نکشته کسی
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۹۱ - خوشتر
هر که خالی است کیسه اش از زر
مرگش از زندگی بود خوشتر