گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

نیست در لااله الا الله

در حقیقت به جز سه حرف اله

جمله اجزای این خجسته کلام

شد ز تکرار این حروف تمام

گر بجوئی در این کلام شگرف

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول

 

مرحبا ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

هر آنچه دور کند مر تو را زدوست بد است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ظاهرت چون گور کافر پر خلل

و اندرون قهر خدا عز و جل

از برون طعنه ز نی بر بایزید

وز درونت ننگ میدارد یزید

هر چه داری در دل از مکر و رموز

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

مال گرد آر در نشیمن خاک

تا در این کهنه خاکدان باشی

گر بمیری و دشمنان بخورند

به که محتاج دوستان باشی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای بروی تو هر که را نظری است

خاک پای تو هر کجا که سری است

گر زند دم زخاک پای تو باد

نشنوی قول آن که دربدری است

دل که دروی حدیث غیر گذشت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

صید جوئی به دشت دام نهاد

آهوی وحشیش به دام افتاد

بست پایش چو بود در دل وی

که برد زنده تا نواحی حی

نانهاده ز دشت پا بیرون

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

دست حاجت کشیده سر در پیش

آمدم بر درت من درویش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خواجه ی ما زبصره تا بغداد

گر بود پر ز سوزن و فولاد

پس زکنعان بیاید اسرائیل

همره جبرئیل و میکائیل

خانه ی کعبه را کنند گرو

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

خاک ره آن گر مروانیم که ننشت

بر دامنشان گرد زویرانه ی عالم

چشمت به عشوه ره زند، لب خوانده افسون دگر

دل می برند از عاشقان هر یک به قانون دگر

سال ها شد که روی بر دیوار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

شیخ نادان برد ز نادانی

ظن که شد این کمال انسانی

که کند خانقاه و صومعه جای

واکشد پا ز باغ و راغ و سرای

ابهلی چند گرد او گردند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

کهتر و مهمتر و وضیع و شریف

همه از روزگار رنجورند

دوستان گر بدوستان نرسند

در چنین روزگار معذورند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

تا درین گله گوسفندی هست

ننشیند فلک زقصابی

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

ای حسن توبه آن گهی کردی

که ترا قوت گناه نماند

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode