گنجور

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۱ - ناپدید شدن شمس الدین

 

ناگهان گ م شد از میان همه

تا رهد از دل اندهان همه

سلطان ولد
 

شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع چهارم

 

ای هوای تو کام جان همه

وی غمت مونس روان همه

آفتاب جمال رخسارت

کرده روشن سرای جان همه

حرف موهوم نقطهٔ دهنت

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۱

 

ای به بالا بلای جان همه

کوته از وصف تو زبان همه

آسمان است قبله حاجات

آستان تو آسمان همه

چون تو نازک میان بسی دیدم

[...]

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۶ - ترجیع بند

 

ای غمت راحت روان همه

بفدای غم تو جان همه

عارضت شمع محفل خوبان

قامتت سر و بوستان همه

خنده یی کرد پسته دهنت

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۵۱ - در خاتمهٔ کتاب گوید

 

صفت اوست در زبان همه

سخن اوست ورد جان همه

هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در ستایش کاخ میرمیران

 

مطبخش قوت بخش جان همه

بهره ور گشته زان روان همه

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode