گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » اشعار و قطعات پراکندهٔ دیگر » شمارهٔ ۶

 

بر زمین آن درخت چیست که او

همنژاد سرمناره بود

برو برگش زمرّد و لعل است

مگر اصلش زسنگ خاره بود

بر سر او نشسته مرغی سبز

[...]

اوحدالدین کرمانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۶

 

دل که نه زعشق پاره پاره بود

دل نگویم که سنگ خاره بود

پیرمردی که از جفای جوان

خون نخورده ست شیرخواره بود

ای که مه با کمال خوبی خویش

[...]

امیرخسرو دهلوی