گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ (مهدی نامه)

 

قدرت کردگار می‌بینم

حالت روزگار می‌بینم

حکم امسال صورت دگر است

نه چو پیرار و پار می‌بینم

از نجوم این سخن نمی‌گویم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۳

 

دولت وصل یار می‌بینم

کام دل در کنار می‌بینم

همه روشن به نور او نگرم

گر یکی ور هزار می‌بینم

آنکه از چشم مردمست نهان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۴۰

 

آینه صدهزار می‌بینم

در همه روی یار می‌بینم

شاه نعمت‌الله ولی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴

 

شاه دلدل سوار می بینم

صاحب ذوالفقار می بینم

دمبدم در تجلیات ظهور

جلوه روی یار می بینم

عکس صانع بجان و دل دیدم

[...]

نورعلیشاه
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - فتنه‌های آشکار

 

فتنه‌ها آشکار می‌بینم

دست‌ها توی کار می‌بینم

حقه‌بازان و ماجراجویان

بر خر خود سوار می‌بینم

بهر تسخیر خشک مغزی چند

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode