گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۰

 

چون بود روز جزایی مکن آزار کسی

زانکه کس تا بقیامت نبود یار کسی

به که در راه محبت چو الف راست شوی

که درین ره بکجی راست نشد کار کسی

گر ز خورشید چو مجنون ببیابان سوزی

[...]

۵ بیت
اهلی شیرازی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷

 

من پس از عزّت و حرمت ، شدم ار خوارِ کَسی،

کار دل بود که با دل نفتد کار کسی

دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم

وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی

ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب

[...]

۵ بیت
هاتف اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

دیده بیرون شده از پرده به دیدار کسی

جان به لب آمده از لعل شکربار کسی

همچو تصویر نیم زنده ولیکن دارم

چشم در راه کسی پشت به دیوار کسی

نرگس از چشم و گل از دست کسی افتاده است

[...]

۸ بیت
سعیدا
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

یار من یار کسی گشته و دلدار کسی

چه شدی گر نشدی یار کسی یار کسی

خار خاریش نه زین خار که بر دل دارم

که نرفته است به پای گل من خار کسی

نکند ار چه دل‌زار من آزار کسان

[...]

۷ بیت
سحاب اصفهانی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳ - کاش یارب

 

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی

کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی

هر کس آزار من زار پسندید ولی

نپسندید دل زار من آزار کسی

آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد

[...]

۱۲ بیت
شهریار