گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

خسروان را همه اسباب فراغت دادند

وز همه خسرو بیچاره فراغت دارد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

خیز و کام دل از این منزل ویران مطلب

غنچه ی عافیت از گلشن دوران مطلب

باش قانع به نشان قدم ناقه ی صبر

خاک خور، خاک در این راه و زکس نان مطلب

پرده های دل سودا زده ی خونین را

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که زانفاس خوشش بوی کسی می آید

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت اول

 

آنچه بر صفحه ی گل بود و زبان بلبل

یک سخن بود چو در هر دو تأمل کردم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

خوی با ماکن و با بیخبران هوی مکن

دم هر ماده خری را چو خران بوی مکن

روی را پاک بشوی عیب بر آئینه منه

نقد خود را سره کن، عیب ترازوی مکن

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم

 

از سر کوی تو شبها ره صحرا گیرم

تا بنالم به مراد دل غمناک آن جا

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست

مرد دانا به جهان داشتن ارزانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدا

مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست

عالم و عابد و صوفی همه طفلان ره اند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

گل همان به که به هر حرف نیندازد گوش

ورنه درد دل مرغان چمن بسیار است

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

آفتابی است قبول نظر اهل کمال

که به یک تابش او سنگ شود صاحب مال

تا ز گرد ره مردی نکنی سرمه ی چشم

از پس پرده ی غیبت ننمایند جمال

هر که خاصیت اکسیر محبت دانست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

ناصح از پند تو عشقم به دل افروخته شد

آتش است این نه چراغ است که از باد بمیرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد

تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد

غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن

روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد

من چه گویم که ترا نازکی طبع لطیف

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

در ره عشق نشد کس بیقین محرم راز

هر کسی برحسب فهم گمانی دارد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

عشقبازان که تماشای نگار اندیشند

ننگشان باد اگر زانکه زعار اندیشند

کسوت مردم عیار بر آن قوم حرام

که در اندیشه ی گنج اند و زمار اندیشند

آذری از گل این باغ به بوئی نرسند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

عارفی کو که کند فهم زبان سوسن

تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

ای که مهجوری عشاق روا می‌داری

بندگان را زبر خویش جدا می‌داری

دل ربودی و به حِلّ کردمت ای جان لیکن

به از این دار نگاهش، که مرا می‌داری

ای مگس عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

چاک خواهم زدن این دلق ریا را چه‌ کنم؟

روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

گرچه از آتش دل چون خم می درجوشم

مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم

قصد جان است طمع در لب جانان کردن

تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم

حاش الله که نیم معتقد طاعت خویش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

اهل عصیان به تولای تو گر تکیه کنند

معصیت ناز کند روز جزا بر غفران

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

برگ عیش دگران روز بروز افزون است

خرمن سوخته ی ماست که با خاک یکی است

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode