گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰

 

نیست بیفایده این بیخودی و مدهوشی

عقل را پخته کنم از سفر بیهوشی

هیچ دل نیست که با عشق نباشد گستاخ

کو حبابی که بدریا نکند سر گوشی

اخگر از عاقبت کار جهان باخبرست

[...]

کلیم
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵۵

 

فصل گل گفته واعظ نکنی می نوشی

وقت آنست که سجاده بمی بفروشی

چشم مست تو زنو عربده آغاز کند ‏

زلف و ابروی تو گفتند زبس سر گوشی

چون بخود آیم و هشیار شوم کاندر بزم

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode