گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۷ - وله

 

باری افتاد در ایشان چو بدین سختی جنگ

زلف یکدیگر بگرفته وکندند بچنگ

بسکه بگسیخت خم طره از آن دو بت شنگ

کاخ من تبت و تاتار شد از بوی و برنگ

جیحون یزدی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۸ - صف مژگان

 

چندای شوخ پری چهره!تو باحیله و رنگ

شیشهٔ عمر مرا می زنی از خشم، به سنگ

من به فکر تو و تو با دگران باده گسار

من به تو بر سر صلح و، تو به من بر سر جنگ

صف مژگان تو ای شوخ دل آرا!دیدم

[...]

ترکی شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - رزم‌نامه

 

می فروهل زکف‌ای ترک و به یک‌سو نه چنگ

جامهٔ جنگ فروپوش که شد نوبت جنگ

باده را روز بیفسرد بهل باده ز دست

چنگ را نوبت بگذشت بنه‌ چنگ ز چنگ

رخ برافروز و رخ خصم بیندای به قیر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » غزل ضربی (در دستگاه همایون)

 

باش تا پنجهٔ ناهید زند زخمه به چنگ

آورد اختر ما دامن مقصود به چنگ

خوش دلی‌ها رسد از شاخ‌ هوس گوناگون

آرزوها دمد از باغ امل رنگارنگ

نور پاک احدی رفع کند ظلمت شرک

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » اعلان جنگ

 

هم خود از ملک ده استعفا تا پاس نهم

ورنه ار پاس دهم باش خود آماده به جنگ

رمضان کرد چو بلژیک رخ از کینه عبوس

گشت تسلیم و بیفکند ز کف توپ وتفنگ

بر سپاه رمضان توپ وی افکند شرر

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از اوضاع خراسان

 

که چرا بر من‌، بدبین شده مادامِ قشنگ

من چه کم دارم آخر ز جوانانِ فرنگ

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode