×
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲
تا من خسته برون آمدم از ملک عدم
شده از طاعت من ابروی محراب علم
گرچه در دهر سخرخیزترم از شبنم
زاهدی نیست به عیاریی من در عالم
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۰
نه همین عشق تو آمد پی تسخیر دلم
که بود مهر تو آمیخته در آب و گلم
جان طلب میکند آن شوخ زن بهر نثار
نیم جانیست مرا در کف و زین هم خجلم
وعده قتلم بمن داد رقیبانرا کشت
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۴ - فی رثاء المظلوم سید الشهداء سلام الله علیه
یک طرف سرو سهی سای ابوالفضل قلم
از کف افتاده علم
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الفضل العباس سلام الله علیه » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الفضل العباس سلام الله علیه
آه ماتم زدگان زد بسر چرخ علم
شرر اندر عالم