×
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
[...]

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲۴
چند در فکر سرا و غم منزل باشی؟
گذرد قافله عمر و تو غافل باشی
در سرانجام سفر باش و سبک کن خود را
تو نه آن دانه شوخی که درین گل باشی
کعبه در گام نخستین کند استقبالت
[...]

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸
زین چه خوشتر که درین معرکه بسمل باشی
نه که حسرتکش یک زخم ز قاتل باشی
از ره دیر و حرم روی به دل کن تا چند
به غلط ره روی و طالب منزل باشی
من که در کشتی طوفانیم از شورش بحر
[...]

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰
از تو من غافلم از من نه تو غافل باشی
که ز دیر و حرمت جویم و دردل باشی
سیل تا بحر رود راست بهرجا خیزد
نشود گم رهش آن را که تو منزل باشی
بتو دارند گذر عاقبت از تن جانها
[...]
