×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۸۷
یاد باد آنک دلم را مدد جان بودی
درد دلسوز مرا مایهٔ درمان بودی
به رخ خوش نظر و عارض بستان افروز
رشک برگ سمن و لالهٔ نعمان بودی
به خط سبز و سر زلف سیاه و لب لعل
[...]
۹ بیت
وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » سوگواری بر مرگ دوست
کاشکی نوگل ما چون گل بستان بودی
که چو رفتی گذرش سوی گلستان بودی
کاش چاهی که در او یوسف ما افکندند
راه بازآمدنش جانب کنعان بودی
کاشکی آنکه نهان کشت ز ما یک تن را
[...]
۶ بیت
صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶۱ - زبان حال صدیقه صغرا(س)
ای برادر تو پناه من گریان بودی
در صف ماریه غمخوار یتیمان بودی
دانم از رفتن تو جان ز تنم خواهد رفت
زآنکه اندر بدنم تو به جهان جان بودی
هر غمم بود ز دیدار تو از دل میرفت
[...]
۱۱ بیت