گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

شکری نیئی شکر کو چو تو خوش دهان ندارد

قمری نئی قمر کو شکرین زبان ندارد

به خوشی و دلستانی به دو هفته ماه مانی

نه که ماه آسمانی لب درفشان ندارد

به کشی و سر فرازی به مثال سرونازی

[...]

مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

سر آن ندارد این دل که ز عشق سر ندارد

سر عشق می نگیرد به خودم نمی گذارد

چو تنوره ئیست ز آتش تن من ز گرمی دل

خنک آن تنی ست باری که دلی چنین ندارد

اگر از سر هوائی نفسی زنم به شادی

[...]

مجد همگر