گنجور

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

چه شتابی از پی من تو که رنجه شد سمندت

که من آمدم در این دشت که اوفتم به بندت

تو نکو پسندی و من چه کنم که تا پسندت

نشوم، نگو نگردم من و لایق کمندت

تو اگر ملولی از من، سر خویشتن بگیرم

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

چه غم ار نه برگ و باری و نه زاد راه دارم

منم آن گدا که عزم در پادشاه دارم

نظری برویش امشب نظری بماه دارم

که میان ماه و رویش بسی اشتباه دارم

من اگر بدم چه باکم که تویی بدین نکویی

[...]

نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

بهزار نامه دارم ز تو حسرت جوابی

سر لطف اگر نداری چه کم آخر از عتابی

من و دامن خیالت که نه روز داند از شب

نه وصالی از فراقی نه حضوری از غیابی

بخیال روی و زلف تو شبم خوش است و خواهم

[...]

نشاط اصفهانی
 
 
sunny dark_mode