گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم

تربیت گر نیشم نوش در بغل دارم

گرد شیشه عیشم آسمان نمی گردد

چون فلاخن از دوران سنگ در بغل دارم

همچو واعظ از دنیا می کنم شکایت ها

[...]

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵

 

می‌پرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم

همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم

گر دهند بر بادم رقص می‌کنم شادم

خاک عجز بنیادم طبع بی‌خلل دارم

آفتاب در کار است سایه ‌گو به غارت رو

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

نوبهار ایجادم رونق حمل دارم

همچو گلبن معنی غنچه در بغل دارم

داده تا مرا رخصت مرشد خراباتم

غیر ملت عشاق کی غم ملل دارم؟!

زلف او نمی‌گردد مانع جنون من

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode