گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

ای بهار لطف تو آبروی بستان‌ها

از تو دامن پر گل خار در بیابان‌ها

ای کبابت ابراهیم وی هلاکت اسماعیل

مستعد قربانی در تن همه جان‌ها

صبح صادق و کاذب بر در تو می‌آیند

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

دامن گلستانش تا مرا به چنگ آمد

پیرهن بر اعضایم همچو غنچه تنگ آمد

جلوه چون تذرو باغ جامه چون پر طاووس

چهره چون گل رعنا با هزار رنگ آمد

بسته بر کمر ترکش تیغ شعله و آتش

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲

 

همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم

تربیت گر نیشم نوش در بغل دارم

گرد شیشه عیشم آسمان نمی گردد

چون فلاخن از دوران سنگ در بغل دارم

همچو واعظ از دنیا می کنم شکایت ها

[...]

سیدای نسفی