×
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۷
شخص معدومی، به پیش وهم خود موجود باش
ای شرار سنگ ازآن عالمکه نتوان بود باش
رنج هستی بردنت از سادگیها دور نیست
صفحهٔ آیینهای داری خیال اندود باش
سالی و ماهی نمیخواهد رم برق نفس
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۸
من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش
ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش
در طلب تشنیع کوتاهی مکش از هیچکس
شعله هم گر بال بی آبی گشاید دود باش
زیب هستی چیست غیر از شور عشق و ساز حسن
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸
گر زیان ظاهر نمایی در خیال سود باش
یأس تا کی بر امید چهره مقصود باش!
بینشان تیر شهرت چند ای ننگ عدم
یک اثر بگذار اندر عالم موجود باش!
از فروغ شوق زن بر مجمر دل آتشی
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷
ای دل اندر عاشقی با طالعِ مسعود باش
چون به چنگ آری ایازی عاقبت محمود باش
پیش این مردم تَعَیُّن چون به موجودیت است
گر رسد دستت، به هر قیمت بُوَد، موجود باش
تا نوازی دوستان را جنّتِ شدّاد شو
[...]