×
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹
روز میگردد اگر رو مینمائی در شبم
جان بتن میآیدم چون مینهی لب بر لبم
میرسد هر دم خیالت میبرد از جا دلم
چون هوا تأثیر کرد از شوق میگیرد تبم
چارهٔ تعلیم کن در هجر جانسوزت مرا
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰
میدمد هر دم خیالت روحی اندر قالبم
روز میگردد ز خورشید دلافروزت شبم
میتپد دل شمع رویت را چو میبینم ز دور
چون شدی نزدیک چون پروانه در تاب و تبم
من که تاب دیدن رویت نمیآرم چسان
[...]
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۳ - نوحه دیگر
یک مسلمان نیست تا آبی رساند بر لبم
اندرین تاب و تبم