×
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
یاد بوس چون منی حیف است کآید بر زبانت
نیک گفتی نیک پیش آ، تا ببوسم آن دهانت
زاهد پر خواره می شد دم به دم لاغر میانتر
ا گر دل او گه گهی میرفت در فکر مانت
زآن دهان و زآن میان خواهد دلم پرسد نشانی
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
نیک گفتی نیک پیش تا ببوسم آن دهانت
گر دل او گه گهی می رفت در فکر میانت
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰
گر به خواری خون من ریزد به خاک آستانت
به که بردارم به حسرت سر ز پای پاسبانت
ور به من داری روا جوری که بر دشمن پسندی
آن قدر کآید مصور دوست دارم بیش از آنت
پایمردی گر کند لطف قدیمم روزگاران
[...]