گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

آهوئی را کرد صیادی شکار

اندر آخور کردش آن بی زینهار

در میان آخور پر از خران

حبس آهو کرد چون استمگران

آهو از وحشت بهر سو می گریخت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

هر که نامخت از گذشت روزگار

هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

در عدم ما مستحقان کی بدیم

که برین جان و برین دانش زدیم

ما نبودیم و تقاضامان نبود

لطف تو ناگفته ی ما می شنود

دنیی و عقبی حجاب عاشق است

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول

 

آفت ادراک این قیل است و قال

خون به خون شستن حلال آمد،حلال

هین و هین ای راهرو بیگاه شد

آفتاب عمر سوی چاه شد

تو مگو فردا که فرداها گذشت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

این سخن شیر است در پستان جان

بی کشنده شیرکی گردد روان

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت دوم

 

زندگانی چیست؟ مردن پیش دوست

کاین گروه زندگان دل مرده اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

باز می گیرند چون استارها

نور از آن خورشید این دیوارها

شیشه های رنگ رنگ آن نور را

مینماید این چنین رنگی به ما

چون نماند شیشه های رنگ رنگ

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

جوش نطق از دل نشان دوستی است

بستگی نطق از بی الفتی است

دل که دلبر دید، کی ماند ترش

بلبلی گل دید، کی ماند خمش

لوح محفوظ است پیشانی یار

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

چون نصیب ما نشد وصل حبیب

ما و درد بی نصیبی یا نصیب

روی خود بنمایت گفتی زدور

کاش بودی این سعادت عنقریب

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

منبسط بودیم و یک جوهر همه

بی سر و بی پا بدیم آن سر همه

یک گهر بودیم همچون آفتاب

بی گره بودیم و صافی همچو آب

چون به صورت آمد آن نور سره

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

در بدن اندر عذابی ای پسر

مرغ روحت بسته با جنس دگر

هرکه را با ضد وی بگذاشتند

این عقوبت را چو مرگ انگاشتند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

ای که بر خوان خدا نان میخوری

وین همه فرمان شیطان می بری

دیوت از ره برد لاحولیت نیست

وز مسلمانی بجز قولیت نیست

رهروان رفتند و تو درمانده ای

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش سوم - قسمت دوم

 

راه دور است ای پسر هشیار باش

خواب با گور افکن و بیدار باش

کار آسان نیست بر درگاه او

خاک می باید شدن در راه او

نیست این وادی چنین سهل ای سلیم

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

گر در پی قول و فعل سنجیده شوی

در دیده خلق مردم دیده شوی

با خلق چنان مزی که گر فعل ترا

هم با تو عمل کنند، رنجیده شوی

زین بزم برون رفت و چه خوش رفت حسابی

[...]

شیخ بهایی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode