گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۳

 

جلوه حسنت چمن پرداز گل

خنده گل شوخی گل ناز گل

رتبه شوخی ز رعنایی گذشت

جلوه شمشاد پا انداز گل

با خیالت سینه ها گلزارها

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۴

 

در دل از مستی فغان گم کرده ام

بلبلی در آشیان گم کرده ام

در سرکویش دل سرگشته را

از برای امتحان گم کرده ام

گلستان را هم نمی دانم کجاست

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۴

 

در نظر نقش و نگارت می کشم

تا نفس دارم خمارت می کشم

می شوم خاک و گلستان می شوم

حلقه در گوش بهارت می کشم

سینه از داغت بر آتش می زنم

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۱

 

بسکه دارد دل توکل بر هوا

میزند عمدا تغافل بر هوا

زاهد از باده اگر سازد وضو

افکند سجاده چون گل برهوا

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۲۴

 

سربلندیها غباری بوده است

آسمان هم خاکساری بوده است

جلوه تا کرد آزمودم خویش را

جانفشانی سهل کاری بوده است

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۳۳

 

می کشی درد ته جام کسی است

بیخودی بویی ز پیغام کسی است

عشق ما را سر به صحرا داده است

چشم آهو حلقه دام کسی است

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۶۵

 

کار اشکم بی تو از صحرا گذشت

قطره زد چندان که از دریا گذشت

داشتیم از بس در این ره اعتبار

هر که آمد همچو برق از ما گذشت

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۴

 

یک سخن دارم دو عالم گوش باد

ساغر زهری کشیدم نوش باد

جلوه پیرا گشته دور از چشم بد

عالمی خمیازه آغوش باد

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۸۶

 

دل ز سودای کسی بی غم مباد

بی خیالت خاطرم خرم مباد

هر کجا ماندم ز پا دستم گرفت

سایه عشق از سر من کم مباد

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۶

 

چند غفلت صید ایمانم کند

کافری کو تا مسلمانم کند

بر نخواهم داشت چشم از چشم او

گر ز مژگان تیر بارانم کند

رفته ام از کوی رسوایی اسیر

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸۹

 

دل ندارم بیقراری بیشتر

صیدگاهی را شکاری بیشتر

ذره بر دوش غبارم در سماع

بیشتر چابک سواری بیشتر

چند تنها وعده قتل اسیر

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode